Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «عصر ایران»
2024-05-03@04:08:55 GMT

اندر حکایت رابطۀ مولانا و صدرالدین قونوی

تاریخ انتشار: ۷ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۷۷۹۰۱۹

   عصر ایران؛ شیرو ستمدیده - در نوبه‌های پيشين، مقالات اول و دوم کتاب فيه ما فيه را واكاويديم و اينك نوبت به مقاله سوم رسيده كه سهل‌تر از مقالات قبل است چراكه آميخته به نكته‌هاي باريك‌تر از مو نيست و بيشتر شبيه گفتاری روزمره است.

  مولوی در آغاز مقالۀ سوم فيه ما فيه می‌گويد:

  «گفت كه شب و روز دل و جانم به خدمت خداوندگار است و از مشغولی‌ها و كارهای مغول به خدمت نمی‌توانم رسيدن.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

فرمود كه آن كارها هم كار حق است زيرا سبب امن و امان مسلمانی است. خود را فدا كرده‌ايد به مال و تن تا دل ايشان را به جای آريد، تا مسلمانی چند در امن به طاعت حق‌تعالی مشغول باشند. پس اين نيز كار خير باشد... »

  استاد محمدعلی موحد در پاورقی اين مقاله، آورده است: «اين سخن از قول معين‌الدين پروانه است كه در دوازده سال از دوران حكومت غياث‌الدين كيخسرو سوم (663-638 ق) سمت نيابت سلطان را داشت و... از ارادتمندان مولانا بود و در محضر درس شيخ صدرالدين قونوی نيز حاضر می‌شد.»

   يعنی در آغاز مقاله، آنكه گفت «شب و روز دل و جانم به خدمت خداوندگار است»، كسی نيست جز همين جناب معين‌الدين پروانه.

   ولی معلوم نيست آنكه فرمود «آن كارها هم كار حق است زيرا سبب امن و امان مسلمانی است»، دقيقا كيست. قاعدتا مولانا در توصيف كلام خودش از عبارت "فرمود" استفاده نمی‌كند.

  اگر قطعی باشد كه گويندۀ جملۀ اول اين مقاله، معين‌الدين پروانه بوده، از آنجا كه وی جزو شاگردان صدرالدين قونوی بود و به مولانا نيز ارادت داشت و صدرالدين هم مثل مولانا ساكن قونيه بود، بعيد نيست كه مولوي در اين مقاله مشغول روايت گفت‌وگوی پروانه و صدرالدين قونوی باشد.

   شيخ صدرالدين سه سال از مولانا كوچك‌تر بود و يك سال پس از مولوی ‌دار فانی را وداع كرد. در 607 هجري قمری به دنيا آمد و در 673 از دنيا رفت. يعنی 66 سال عمر كرد. دو سال كمتر از مولانا.

   صدرالدين بزرگ‌ترين شاگرد محی‌الدين عربی و ممتازترين شارح نظريۀ "وحدت وجود" است. در پاره‌ای متون مربوط به زندگی و احوال وی، آورده‌اند كه با مولانا رابطۀ خوبی داشت؛ اما از حد حشر و نشر صدرالدين قونوی و مولانا، ظاهرا اطلاع دقيقی در دست نيست.

  نكتۀ مسلم اين است كه اين دو بزرگ يكديگر را احترام می‌كردند؛ چنانكه گفته‌اند استثنايی كه مولانا در مثنوی در نقد استدلاليون قائل شده، ناظر به شيخ صدرالدين قونوی بوده:

   پای استدلاليون چوبين بود

   پای چوبين سخت بی‌تمكين بود

   غيرِ آن قطبِ زمانِ ديده‌ور

   كز ثباتش كوه گردد خيره‌سر

  در اثبات مقام شامخ قونوی در عرفان نظری، جدا از اينكه اول‌شارح آثار محی‌الدين عربی بوده، برخی محققان گفته‌اند «تاليفات قونوی حاكی از اين حقيقت است كه در پاره‌ای موارد بر ابن عربی نيز برتری داشته و لغزش‌های محی‌الدين در آثارش و به خصوص در فتوحات مكيه، در آثار قونوی كمتر ديده می‌شود.»

   و نيز آورده‌اند:

   «روزی مولانا جلال‌الدين محمد به مجلس شيخ صدرالدين درآمد و شيخ در صدر صفه بالای سجاده نشسته بود و اكابر علما و اعاظم عرفا حاضر بودند. شيخ سجادۀ خود را به مولوی باز گذاشت كه بنشيند، مولوی برای حرمت وی بر سجادۀ او ننشست و فرمود: به قيامت چه بگويم كه چنين بي‌ادبی كنم. شيخ گفت: سجاده‌ای كه تو را نشايد مرا نيز نشايد. سجاده را برداشت و كنار نهاد.»

   بنابراين محتمل است لفظ "فرمود" در نقل پاسخ صدرالدين قونوی به معين‌الدين پروانه به كار رفته باشد. اينكه مولانا در آن مجلس حاضر بوده يا اینکه معين‌الدين، كه با هر دوی اين بزرگان رابطه داشته، گفت‌وگويش با صدرالدين را برای جلال‌الدين بازگو كرده، سؤالی‌ست بی‌جواب.

  اما احتمال ديگر اين است كه معين‌الدين پروانه، خطاب به خود مولانا گفته باشد «شب و روز دل و جانم به خدمت خداوندگار است.»

   واژۀ "خداوندگار"، حداقل از زمان رودكی در ادبيات فارسي كاربرد داشته و در شاهنامۀ فردوسی نيز به چشم می‌خورد؛ اما از قرن هفتم به بعد، اين واژه يكی از القاب مولانا شد.

  يعنی وقتی كه می‌گفتند حضرت خداوندگار چنين گفته، مراد گوينده معمولا كسي نبود جز مولانا. بنابراين اگر از كلمۀ "فرمود" در آغاز جملۀ دوم با غمض عين بگذريم، می‌توان گفت احتمال غالب اين است كه مولانا در اين مقاله، مشغول روايت گفت‌وگوی خودش با معين‌الدين پروانه است.

  يعنی پروانه در توضيح و توجيه ديدار دير به ديرش با مولانا، از مشغوليتش به رتق و فتق امور حكام مغول در آسيای صغير، سخن گفته و مولانا هم، اگرچه از كلامش پيداست كار او را كار گِل می‌دانسته، ولی چون آن كار را مقدمۀ پرداختن ديگران به كار دل قلمداد می‌كرده، نهايتا مشغوليت پروانه را مصداق "كار حق" و "كار خير" شمرده است. در نوبت آتی، به واکاویِ تحليلِ عرفانیِ اين مقالۀ فيه ما فيه از امر مهم مملكت‌داری می‌پردازيم.

 

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: نگاهی به نیمچه‌سخنرانی‌های مولانا مولانا و سایه و آیه مولانا و "دعوت" و "اختیار" در چادر کسی پنهان است مولانا و قرآن و ایمان و گمان از بورَک قونیه تا وحدت وجود مولانا و "تقوا" و "بخت" مولانا و غیرت و ابلیس و عارف

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: مولانا فیه ما فیه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۷۹۰۱۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

قطب‌الدین صادقی: تئاترِ اصفهان را احیا کنید

ایسنا/اصفهان قطب‌الدین صادقی با بیان اینکه اصفهان در تئاتر، صاحب یکی از سنت‌های بسیار درخشان است، گفت: برای احیای تئاترِ اصفهان به خلاقیت نیاز دارید، باید کار کنید، پژوهشگر می‌خواهید، به کُننده نیاز دارید و بدانید که بالاتر از حمایت نهادها، ارادۀ فردیِ آدم‌ها و روشن‌بینی هنرمندان است که اهمیت دارد.

این پیشکسوت تئاتر، سینما و تلویزیون در گفت‌وگو با ایسنا، اظهار کرد: آنتونی گیدِنز (جامعه‌شناس و روان‌شناس) دربارۀ بازیابی هویت فردی و اجتماعی که قطعاً هویت فرهنگی را نیز شامل می‌شود جملۀ درخشانی دارد که باید به آن توجه جدی کرد؛ اساس کلام او این است که اول باید داشته‌های خود را دسته‌بندی کنید، یعنی باید مشخص کرد که چه چیزهایی دارید؟ در گذشته چه کرده‌اید؟ چه چیزی آفریده‌اید؟ از چه تکنیک‌ها و روش‌هایی استفاده کرده‌اید؟ و چه محتوایی تولید کردید؟ بنابراین برای بررسی هویت، ابتدا باید همۀ این موارد توسط پژوهشگران، شناسایی و دسته‌بندی شود؛ یعنی در مرحلۀ نخست باید بدانید که صاحبِ چه گذشته‌ای هستید و در این گذشته چه چیزهایی وجود داشته؟ باید آن‌ها را شناسایی و دسته‌بندی کنید.

او ادامه داد: نکتۀ دوم برای بازیابی هویت از نگاهِ «گیدِنز» آن است که شناساییِ گذشته به تنهایی کافی نیست، بلکه باید برای آن دست به تولید بزنید، یعنی آن را ادامه دهید و تولیداتِ شما در راستای داشته‌های گذشته باشد. اما سومین و مهم‌ترین موضوع این است که این تولیدات باید مداومت داشته باشد، یعنی به شکلی نباشد که الآن کاری را انجام دهید و پنج سال به کار دیگری بپردازید، درواقع باید کارِ خود را پشت سرهم و مانند یک جریان سیال و پیوسته انجام دهید.

این کارگردان، نویسنده و نمایشنامه‌نویس، تأکید کرد: با رعایت این موارد است که شما صاحب هویت می‌شوید. هویت، ماندن و ساختن است نه گریختن و خاطره تعریف کردن. خاطره‌های نوستالژی هیچ ارزشی ندارند، اما زمانی این گذشته دارای ارزش است که آن را زنده کنید و به واقعیتِ روز تبدیل کرده و برای آن کار کنید و وقت و عمر و ابتکار بگذارید. در این صورت می‌توانید هرکاری را انجام دهید.

صادقی افزود: اصفهان از دورۀ صفویه به بعد، نشانه‌های مهمِ زیادی درخصوص تئاتر مردمی، تئاتر کوچه و بازار، تئاتر مذهبی، و نقالی داشته و از همه مهم‌تر دارای تئاتر کمیک بوده که در نوع خود در ایران یگانه است و باید دوباره احیا شود، تئاترِ اصفهان را دوباره احیا کنید، بیافرینید.

او که یکی از شخصیت‌های اثرگذار در حوزۀ تئاتر و سینمای ایران به شمار می‌رود، گفت: نباید نشست که ابر و ماه و خورشید و فلک آماده شوند تا شما یک گام بردارید! بلکه اگر لابه لای همین مشکلات و گرفتاری‌ها و بحران‌ها و گرانی، یک قدم برداشتید عالی است، اما اگر قدمی برنداشتید هیچ‌وقت به جایی نمی‌رسید.

این هنرمند و مترجم اضافه کرد: آیا گذشتگانِ ما همگی در رفاه بوده‌اند؟ اصلاً چنین نیست. حافظ را سه بار برای اعدام بردند و آخرین‌بار وقتی که به خانه برگشت دخترش از ترس و نگرانی، تمام لوح‌های شعر او را پاک کرده بود و بعد از آن حافظ دق کرد. در آن شرایط، او حافظ شده است. یا ببینید که چه ستم‌هایی به مولانا و فردوسی و دیگران شده است! اما خودشان بودند که شرایط را به سود خود تغییر دادند. چگونه؟ با کار، با تلاش و خلاقیت، با ایمان به کار خودشان، صرف‌نظر از تشویق و تنبیه.

صادقی گفت: من یا کارِ خود را دوست دارم یا ندارم، این کاره هستم یا نیستم؛ اما نباید منتظر باشم تا فلانی من را تشویق یا تنبیه کند. تشویق یا تنبیهِ او در من ذره‌ای تأثیر ندارد، من کارِ خودم را می‌کنم.

این استاد دانشگاه افزود: آگاهی بر زیبایی‌شناسیِ کارم و آگاهی بر محتوای درست و آگاهی بر سازنده بودنِ تئاتر، راهنمای من است. من کاری جز این در جامعه ندارم و باید وظیفه‌ام را به‌درستی انجام دهم. باید این تعریف در میان همه وجود داشته باشد، نه اینکه فرد منتظر باشند که فلانی قدمی برای او بردارد و یا کمکی بکند تا او بتواند روی صحنه برود و سرفه‌ای کند! چراکه با این تفکر به هیچ‌جا نمی‌رسند.

او تأکید کرد: آدم‌های بزرگ منتظرِ کسی نیستند، بلکه خودشان شرایط را فراهم می‌کنند و در بدترین شرایط، خلاقیتِ خود را ترک نمی‌کنند. قبل از هر چیز با آدم‌های دارای اعتقاد کافی به کارشان نیاز دارید.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • بایرن مونیخ به این دو دلیل سراغ زین الدین زیدان نمی‌رود
  • درخشش گنجی از لاهور
  • جزئیات مست عشق؛ مولانا و شمس در پرده سینما
  • حکایت تسنیم از دانش‌آموزانی که رنج علم دارند + فیلم
  • جزیره ایرانی شیخ اندرآبی
  • رئیس مرکز همایش‌های بین‌المللی صدا و سیما معرفی شد
  • رمزگشایی ناقص از یک ملاقات تاریخ ساز
  • «مست عشق» ، زمانی برای مستی سالن های سینما / روایت مولانا و شمس ، پدیده ای فراتر از اکران
  • قطب‌الدین صادقی: تئاترِ اصفهان را احیا کنید
  • برگزاری آزمون طرح شهید زین الدین